اشعار مهدی موسوی
سه قاشق شکرمیریزی
یکی برای من
یکی برای خودت
وسومی موهای زنی ست روی سنگ سوالت
مثل کابوسهاییکه نمیبینمت
که جیغ
میکشم تورا درآغوشی که ندارم
درزیتون های تلخ بدنبال تومیگردم
در چای های شیرین بدنباله تومیگردم
وآن تفاله ی رو آمده
همهمانیست که همیشه وقتی من نیستم می آید
درزیرنویس های تلوزیون بدنبال تومیگردم
درشخصیت های منفی فیلم ها
درایمیل های تبلیغاتی
در اس ام اس های بی نام ونشان
وخون بالا میآورم
روی سنگ توالت
گریه رامن میکنم
وسیفون راتو میکشی
برمیگردم سره سفره ای
که فقط به اندازه ی دونفر جادارد
چایت راتلخ بخور!
وقتی شیرین هم
اسطوره ای است
که میخاست با دونفربخوابد!
+ نوشته شده در پنجشنبه سوم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 13:22 توسط me
|