فقط یک تیغ می خواهد ویک رگ،فقط کافیست دنیایت کوچک باشد ودلت تنگ،نمی دانی چه لذتی دارد هم آغوشی تیغ با رگ،چندلحظه بعد،درد...،سوزش...،خون...،ودر آخر مرگ. چند لحظه بعد کسی فریاد میزند:اومرده اومرده!من را به بهشت راه نمیدهند،به جرم خودکشی...به جرم مرگ...ولی مهم نیست.